1 - آزادی های شما توسط دین اسلام گرفته شده است
2 - وضعیت اقتصادی و جایگاه سیاسی کشور متزلزل است
3 - کشور در ناامنی به سر می برد
4 - فرهنگ ایرانی بخاطر دین عقب مانده است
5 - مد ، لباس و مدل های موی غربی را امتحان کنید
6 - حکومت بی کفایت است و توانایی اداره ی کشور را ندارد
7 - اروپایی ها و غربی ها از ما بهتر می فهمند ، از فرهنگ و آداب آنها پیروی کنید
8 - تا کی باید در مقابل آمریکا ایستاد؟ تسلیم شویم تا خوشبخت شویم ( استقلال زیر سایه ی آمریکا)
- بازی های جدید را امتحان کنید ( سبب ایجاد حس خشونت،تحریک غریزه ی جنسی ، دوری از اسلام ، و... که به طور غیر مستقیم بر ضمیر ناخودآگاه فرد اثر می گذارد )10
- سبک جدید موسیقی ها را گوش دهید و آرامش پیدا کنید ( در صورتی که برای روح انسان گوش دادن به این نوع موسیقی ها خطرناک است)
...
ابزار و اهداف جنگ نرم
با توجه به تعریفی که از جنگ نرم صورت پذیرفت می توان ابزارهای این جنگ را بسیار ساده و کم هزینه دانست که این سادگی در عین حال بسیار پیچیده و کاربردی تر از جنگ سخت است چرا که نیاز به لشگرکشی و مقاومت های فیزیکی ندارد، بلکه با تصرف فکر، اندیشه و اراده یک جامعه و نفوذ آرام در لایه های فکری آن جامعه صورت میپذیرد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی: «جنگ نرم یعنی جنگ بوسیله ابزارهای فرهنگی به وسیله نفوذ به وسیله دروغ به وسیله شایع پراکنی با ابزارهای پیشرفته ای که امروز وجود دارد ابزارهای ارتباطی که ۱۰سال قبل و ۱۵سال قبل و ۳۰ سال قبل نبود امروز گشترش پیدا کرده جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم»ابزارهای گوناگونی جهت اجرای این تهدید وجود دارد که شامل: ابزارهای تبلیغات، رسانه، احزاب، شبهه پراکنی، تریبون های آزاد، جوسازی روانی، شایعه سازی و…. از جمله این ابزار است و هدف فتح سنگرهای فکری و عقیدتی یک جامعه است: «در جنگ نظامی دشمن به سراغ سنگرهای مرزی ما میآید مراکز مرزی ما را سعی میکند منهدم کند تا بتواند در مرز نفوذ کند در جنگ روانی و آنچه که امروز به آن جنگ نرم گفته میشود دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید که آنها را منهدم کند« . در جنگ نظامی دشمن مشخص است و ما دشمن را می بینیم و ازآن نفرت داریم ، سعی می کنیم آن را از بین ببریم چون آن را مانع تجلی اهداف خود می دانیم و دوست نداریم کسی به ما زور گویی بگوید و بخواهد فرهنگ و دینمان را از ما بگیرد ولی در جنگ نرم ، دشمن مشخص نیست چون آنها خود را دوست ما و خواهان پیشرفت ما نشان می دهند در صورتی که هدفشان همان دوری از دین و فرهنگ ایرانی و رواج فرهنگ ضد اسلامی غربی است ولی ما که آن ها را دوست می بینیم سعی می کنیم به آرمان های آنان عمل کنیم و دین فرهنگ مان را فراموش کنیم .
آن ها همان ممانعت در تشکیل اهدافمان را ایجاد و فرهنگ و دینمان را از ما می گیرند . در صورتی که در جنگ نظامی ما در مقابل این دشمنی می ایستیم ولی در جنگ نرم چون دشمن و سلاح های او را نمی بینیم و نمی شناسیم نه تنها در مقابل او نمی ایستیم بلکه بی آن که بدانیم با آن همکاری می کنیم . در این جا در می یابیم جنگ نرم به مراتب خطرناک تر و دامنه ی تاثیر گذاری آن به مراتب بیشتر از جنگ سخت (نظامی ) است . کمترین ضرر را به خودشان و بیشترین ضرر را به ما می رسانند .
آنان در جنگ نظامی حریف وحدت و ایمان ما نشدند ولی حالا در جنگ نرم سعی دارند وحدت را از بین ببرند ، مشکلات را بزرگ جلوه دهند و قوانین اسلامی را مانع رشد کشور نشان دهند . آنان نمی توانستند از خارج به ما نفوذ کنند ولی با برنامه ریزی بسیار دقیق سعی دارند مردم را به جان هم بیندازند و از درون کشور را ویران کنند . رسانه ها بیش ترین تاثیر گذاری را در این تخریب ذهنی و انحراف فکری دارند . رسانه ها ، موسیقی های مبتذل ، فیلم ها و بازی های رایانه ای به طوری که اصلا به نظر نمی آید روی ضمیرناخودآگاه فرد تاثیر می گذارند و فرد بدون آن که احساس کند نتایج این تاثیر گذاری برنامه ریزی شده را بروز می دهد ، از دین دوری می کند ، منکر ولایت فقیه می شود ، خود را در وحدت کشور سهیم نمی داند و کاملا نامحسوس سبب ایجاد باور های غلط ، شایعه پراکنی و ابلاغ دروغ رسانه ها می شود . مردم دیگر هم تاثیر می گیرند و این چرخه ادامه می یابد و باور غلط در میان مردم و توسط خود مردم شکل می گیرد که عواقب جبران ناپذیری دارد . مثلا شایعه ی حمله ی نظامی ، ضایع شدن مقامات سیاسی در جوامع بین المللی ، بی احترامی و بی اعتنایی دیگر کشور ها نسبت به ما ، ضعف قدرت نظامی ، نبود استقلال و وابستگی به دیگر کشور ها ، این که کمر ایران در برابر فشار های غرب خم شده است ، دولت نمی تواند کشور را اداره کند ، جوانان آزادی ندارند ، روحانیت مانع رشد اجتماعی می شود ، فلان کس فامیل فلان مقام سیاسی است ،پیشرفت های ایران خیلی کار مهمی نیست ، در این جا آزادی کامل و خوشبختی به معنای واقعی است و هزاران هزار دروغ و شایعه ی دیگر که همگی بی اساس است و توسط خود مردم در حال رواج است .
اگر این دشمنی ها و کار شکنی ها توسط کارشناسان و متخصصان به مردم نشان داده شود و ذهن مردم از این فتنه انگیزی ها روشن گردد ، دیگر جامعه در برابر این نوع از حمله ی روانی دشمن به خوبی واکسینه می شود .
انواع جنگ
در يك تقسيم كلي كه با توجه به ابزار هاي به كار رفته و هدف اصلي انجام مي شود مي توان جنگ ها را به سه نوع سخت ، نيمه سخت و نرم تقسيم كرد .
منظور از جنگ سخت ، جنگ نظامي و فيزيكي ميان سربازان و نظاميان مهاجم و جبهه ي مقابل است .
هدف اصلي در جنگ نيمه سخت، تغيير حاكمان و مسئولان كشور است . در اين نوع از جنگ كه معمولا براي سرنگون كردن و تسخير يك حكومت است ، سپاه دشمن علناً وارد جنگ نمي شود بلكه سعي مي كند مهره هاي خود را توسط كودتاي نظامي به قدرت برساند .
در جنگ هاي نرم لااقل در مراحل اوليه جنگ هيچ منازعه ي فيزيكي و سختي صورت نمي گيرد.جنگ نرم از سنخ جنگ فرهنگي است . ابزار و ادوات آن از نوع ابزارهاي فرهنگي،فكري،انديشه اي و منشي اند و نه ابزارها و وسايل نظامي. دشمنان درجنگ نرم به دنبال تسخير باورها و ارزش هاي يك ملت اند . تصرف قلب و مغز ها ، هدف اصلي جنگ نرم است و وقتي به اين هدف نائل شوند در حقيقت جبهه ي مقابل را به جبهه ي خودي تبديل كرده اند و در چنين صورتي اصولاً نيازي به تسخير نظامي كشور و يا دخالت رسمي و مستقيم در تغيير نظام حاكم برآن نيست . بلكه اين اهداف را خود آن ملت كه همگي يا بخش عمده اي از آن ها در اثر جنگ نرم به جبهه ي دشمن پيوسته اند تامين مي كنند . احياناً اگر نيازي به جنگ سخت باشد با كمترين مقاومت با كشور هدف روبروخواهند شد و با هزينه اي بسيار اندك به هدف اصلي خود خواهند رسيد .
در جنگ نرم با استفاده از اقدامات رواني،رسانه اي،تبليغاتي،اجتماعي و فرهنگي سعي مي شود جامعه يا كشور هدف از بعد انديشه اي و اعتقادي تسليم مهجمان شود . به تعبير ديگر در جنگ نرم دشمن سعي مي كند با برنامه ريزي كامل و دقيق و با استفاده از همه ي ابزار هاي ممكن بر باورها ، احساسات و رفتار هاي جامعه ي هدف ، تاثير بگذارد .
در جنگ نرم مهاجمان سعي مي كنند از طريق استحاله فكري و فرهنگي ، مردمان جامعه ي هدف را ناخودآگاه به نيروي خودي تبديل نمايند . هدف جنگ نرم اين است كه باور ها و ارزش هاي جامعه ي هدف را به گونه اي جهت دهند كه همچون مهاجمان بينديشيند . يهني هر آنچه را آنان خوب مي دانند خوب بدانند و هر آنچه را زشت معرفي مي كنند زشت ببينند .
در قدرت سخت يا جنگ سخت مبناي كار اجبار است . اما در قدرت نرم يا جنگ نرم مبناي فعاليت اقناع است .
اهميت جنگ نرم
شديد تر و بزرگ تر دانستن فتنه از قتل در آيات 191 و 217 سوره ي بقره ، حاكي از خطرناك تر بودن تهاجم فرهنگي و جنگ نرم نسبت به جنگ هاي سخت مي باشد . فتنه از شگرد ها و لوازم جنگ نرم است . چون در فتنه باور ها و ارزش هاي مردم مورد هجوم قرار مي گيرد و با ترفند هاي مختلف آن باورها تضعيف و تحقير مي شوند .
جنگ ها ي سخت و نيمه سخت كارايي چنداني ندارند چون تاثير گذاري آنها كوتاه مدت و لغزنده مي باشد و هزينه هاي فراواني براي مهاجم در بر دارد . براي همين استعمار گران به اين نتيجه رسيده اند که باید سیایت استعماری خودرا تغيير دهند . راه تثبيت سيطره بر يك كشور جنگ نرم است ، زيرا :
1) گستره ي تاثير گذاري جنگ نرم غيرقابل مقايسه با جنگ هاي سخت و نيمه سخت است .
2) چون هدف نهايي جنگ سخت تصرف زمين و منطقه ي جغرافيايي است ، با مقاومت شديد مردم روبرو مي شود و دوام چنداني ندارد . در حالي كه جنگ نرم به دليل مخفيانه و نامرئي بودن تحت مقاومت چنداني قرار نمي گيرد و در نتيجه تاثير گذاري آن بسيار با دوام تر است .
3)در جنگ سخت تلفات مهاجمان سنگين است. اما جنگ نرم خيلي سريع تر و آسان تر و بدون تلفات خودي صورت مي گيرد در صورتي كه تلفات جبهه ي روبرو از نظر رواني بسيار زياد است .
4) افرادي كه در جنگ سخت كشته خواهند شد افرادي قهرمان و مقدس شناخته مي شوند ولي در جنگ نرم چنين نيست .
5) چون قالب حكومت بر پايه ي فرهنگ و اعتقادات مردم است اگر باور ها و ارزش ها دستخوش تغيير شوند ساختار هاي سياسي هم خود به خود سست خواهند شد .
6) جنگ نرم تدريجي و پنهاني است و تشخيص آن نياز به بصيرت و روشن بيني دارد ولي جنگ سخت آشكار و مشخص است .
نظرات شما عزیزان:
دسته بندی : جنگ نرم , ,